تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
هوران باغ و آدرس
malekraisi.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
درویشی قصه زیر را تعریف می کرد یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثل او حتما ً به بهشت می رود در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فراگیر نرسیده بود و استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد نگاه سریعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به جهنم فرستاد در جهنم هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود مَرد وارد شد و آنجا ماند چند روز بعد شیطان با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت این کار شما تروریسم خالص است نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید: چه شده ؟ شیطان که از خشم قرمز شده بود گفت « آن مَرد را به جهنم فرستاده اید و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسیده نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند در جهنم با هم گفت و گو می کنند یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند جهنم جای این کارها نیست! لطفا ً این مَرد را پس بگیرید وقتی قصه به پایان رسید درویش گفت :
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند.
به وبلاگ من خوش آمدید
خرد، آدمی را گرانبهاترین چیز است، و خداوند خرد در هر دو جهان کامروا و سرافراز است. و اگر از خلعت خرد محروم بود دانش بجوید، چه دانشور سرور سروران است. و اگر از آن هم بی بهره بود باید دلیر باشد و در میدان نبرد بی باک باشد تا در نظر پادشاه گرامی، و پیوسته شاد و فرمانروا باشد. و اگر این نیز نداشت دیگر درخور زنده ماندن نیست، و بهتر است که مرگ وی را دریابد.